گیر کار کجاست؟

گيرِكاركجاست؟
از آيات دهگانة 20 تا 29 سورة محمّد "ص "از صفحة 509 ، قرآن پس از بيان موضعگيريهاي مختلف مؤمنان و منافقان در برابر فرمان جِهاد، در پنجمينآية اينصفحه، به ذکر يکي از نگونبختيهاي ما مسلمانان پرداخته و با لحني توبيخآميز ميفرمايد: «أ فَلايَتَدَبَّرونَ القُرآن؟ أم عَلي قُلوبٍ أقفالُها»؛ «آيا آنها در قرآن تدبّر نميكنند تا حقيقت را دريابند و وظيفة خود را بشناسند يا قفل بر دلها نهاده شدهاست» و حقايق قرآني، راه نفوذ در دلهاي بسته نمييابند؟!
در ميان مردم،كساني هستندكه اهل تدبّر و تفهّم نيستندآنگونهكهآيات قرآن را بخوانند و بفهمند و به مقاصدآن پي ببرند. فرضاً كه بتوانندآنرا بخوانند، تنها، تلفّظ به الفاظ آن ميكنند، يا اندكي بالاتر، مفاهيمآنالفاظ را هم در ذهن خود خطور ميدهند. امّا از حقايق عالية مربوط به معارف و اخلاق و احكامآن، چيزي درك نميكنند!
ولي هستند افراد ديگريكه اهل تدبّر و تفهّمند؛ درسخوانده و حوزه و دانشگاه ديده اند وآگاهيكامل، از مقاصد قرآني دارند، امّا چه فايدهكه بر دلهايشان، قفل زده شده وآنعلوم قرآنيكه از طريق تدبّر در قرآن بهدستآمدهاست، راه نفوذ درآندلهاي دربسته ندارد.
وآنقفلها، هماناِتّباع از اهواي نفساني استكه همچون ديواري ضخيم، برگرداگرد دلهاي اكثر ما كشيده شدهاست.
اين، سخن خداوند حكيم است: أ فَرَأيتَ مَنِ اتَّخَذَ إلهَهُ هَواه وَ أضَلَّهُ الله عَلي عِلمٍ وَ خَتَمَ عَلي سَمعِهِ وَ قَلبِه، وَ جَعَلَ عَلي بَصَرِهِ غِشاوَه؛آيا ديدهايآنكسي را كه هواي نفس و دلبخواه خود را معبود مطاع خود قرار داده و تسليم محض تمايلات نفسانياش شده و در نتيجه، خداوند، بهکيفر هواپرستيهاي او، او را با داشتن علم و آگاهي از حقايق، به وادي ضلالت وگمراهي افكنده و مُهر برگوش و قلبش نهاده و پردهاي مقابل چشمشآويختهاست؟
در اينصورت، طبيعي استكه نه چشمش جمالي از قرآن خواهد ديد، نهگوشش از قرآن نغمهاي خواهد شنيد و نه قلباً گرايشي به قرآن خواهد داشت! چنينافرادي، از لحاظ مغز و تفكّر، خوبند و اهل تدبّرند، امّا از لحاظ قلب وگرايش و ايمان،آفت ديدهاند و مبتلا به قفلهاي سنگين شهوات، از حبّ مال و مقام و خودخواهيها وكينهتوزيها شدهاند.
و لذا با تمام تدبّر و تفكّريكه در قرآن دارند و قاهرانه، دربارة قرآن سخن ميگويند و مطلب مينويسند، ولي در عين حال، از تابش نور خورشيد قرآن بر فضاي قلبشان بيبهره اند! چرا كهآدميكه در ميان يك بيابان تاريك، حركت ميكند، احتياج به دو چيز دارد تا به درّه و چاله و چاه نيفتد: يكي: چراغ روشنگر، و ديگر: چشم بينا.كه تنها، بودن يكي از ايندو، آدمي را به مقصد نميرساند. تنها با در دست داشتن چراغ علم و تدبّر در قرآن، بدون قلبي آزاد از قفل شهوات و هوا و هوسهاي ظلمتزا، انسان توانايي پيمودن صراط مستقيم قرآن را نخواهد داشتكه فرمودهاند: لَولا أنَّ الشَّياطين، يَحومونَ عَلي قُلوبِ بَنيآدم، لَنَظَروا إلي مَلَكوتِ السَّماء؛ اگر نه اين بودكه: شياطين، در حول و حوش دلهايآدميان ميچرخند،آنها ميتوانستند ملكوتآسمان را ببينند. امّا احاطهكردن وسوسههاي شيطاني، از حبّ مال و مقام و ديگر شهوات نفساني، دلها را از ديدن ملكوتآسمان و قرآن مانع شدهاست.
تاریخ انتشار : ۲۳ شهریور ۱۳۹۲
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.