چراازعباداتمان لذّت نمی بریم!؟

چرا از عبادات خود لَذّت نميبريم؟!
از ده آية پاياني سورة نبأ و پانزده آية آغازين سورة نازعات از صفحة 583 ، هفتآية نخست اينصفحه، از مؤمنان راستين و قسمتي از مواهبآنها در قيامت سخن ميگويندکه از ميان اينآيات، بناي ما پرداختن به نخستينآيه ميباشد.
آية 31 ميفرمايد:
«إنَّ لِلمُتَّقينَ مَفازا»؛
«بهيقين، بِهروزيِ بزرگ و نيل به مقام قرب الهي تنها ازآنِ تقواپيشگان است».
اهل ادب ميدانندکه:
تقدّم خبر در اينآيه، اِفادة حَصر ميکند!
يعني،
«تنها متّقينندکه به رستگاري نائل ميشوند».
بنابراين،
اعماليکه ما در دنيا انجام ميدهيم، تنها وقتي داراي ارزش اخروي خواهند بودکه نشأتگرفتة از مَلَکة تقوا باشند.
و ملکة تقوا نيز، نيرويي استکه در جان انسان پيدا ميشود وآدمي را مانع از اين ميشودکه مرتکبگناهگردد.
توضيح اينکه:
هر صفت خوب يا بد در انسان، مولود ملکهاي است در وجود اوکه با بودنآنملکه،کارهاي زشت يا زيبا، بهسهولت و آساني از او صادر ميشود.
مثلاً
آدم خطّاط و خوشخط، داراي ملکهاي استکه وقتي قلم به دست ميگيرد، با کمال سهولت خطّي زيبا روي صفحه مينويسد. يا آدم نقّاش داراي ملکهاي است که با اندک حرکت دست و قلم، نقشي جالب و زيبا روي تابلو ميآورد. ديگري، نجّاري قابل، بنّا و معماريکامل، خيّاطي ماهر، نويسندهاي سَحّار و سخنوري قهّار و جرّاحي زبردست؛ همة اينها داراي ملکاتي هستندکه بهسهولت، توليد اعمالي مناسب مينمايند.
ملکة تقوا نيز، نيرويي است روحيکه بر اثر مراقبت و تکرار انجام اعمال نيک و خودداري از اعمال بد، در انسان به وجود ميآيد و او را با سهولت، به انجام واجبات و ترک محرّمات وا ميدار
آري؛
ايننيروستکه سرماية حياتي ما در عالم برزخ و محشر خواهد بودکه قرآنکريم، از آنسرمايه،گاهي مانند همينآية شريفة 31 ، تعبير به «تقوا»کردهکه:
«إنَّ لِلمُتَّقينَ مَفازا».
وگاهي هم تعبير به قلب سَليم فرمودهکه:
يَومَ لايَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنون، إلاّ مَن أتَي اللهَ بِقَلبٍ سَليم؛
تنها، قلبيکه سالم از رذائل خُلقيّه و عمليّه باشد، در روز جزا، برخوردار از رحمت خدا خواهد بود؛
تِلکَ الدّارُ الآخِرَه، نَجعَلُها لِلَّذينَ لايُريدونَ عُلُوّاً فِي الأرض وَ لا فَسادا، وَ العاقِبَهُ لِلمُتَّقين؛
ما اينسراي آخرت را بهنفعکساني قرار دادهايمکه برتريطلب نباشند و نخواهند در زمين ايجاد فساد نمايند، و پايان نيک، ازآنِ تقوا پيشگان است؛
إلَيهِ يَصعَدُ الکَلِمُ الطَّيِّب، وَ العَمَلُ الصّالِح يَرفَعُه؛
آنچهکه سوي خدا بالا ميرود،کلم طيّب و جان پاکيزه از رذائل است و عمل صالح،آنرا رفعت ميدهد و بالا ميبرد.
يعني،
عمل صالح، همچون نردبان است براي رفتن به بالاي پشت بام. و طبيعي است اگر بالارونده،کسي نباشد، نردبان در خانه، چيز بيثمري خواهد بود؛ اگرچه، فراوان هم باشد
حال، اگر
ما اعمال صالح، از نماز و روزه و حجّ و زيارات و اعتکاف، بسيار داريم،
امّا
کلم طيّب، يعنيآنقلب سليم وآنگوهر درخشانِ تقوا، در باطن جانمان نيستکه به وسيلة نردبان اعمال صالح، بهسوي عالم قرب الهي صعود نمايد و خود را به پشت بام مَعرِفهُالله و مَحَبَّهُالله برساند،
قطعاً
مانند همان نردبانِ بدون بالارونده، بيثمر ميباشد.
و لذا در پاسخکسانِ بسياريکه ميپرسند:
چرا ما از عباداتمان لَذّت نميبريم؟ وآنشوق و رَغبتيکه بايد به مناجات با خدا داشتهباشم، نداريم؟
عرض ميشود:
چون متّقي نيستيم وآنقلب سليمِ بهبودييافتة از بيماريهاي رذائل خلقيّه، از کبر و بخل و حسد و حبّ دنيا در ما بهوجود نيامده وآنکلم طيّب و جان پاککه صلاحيّت صعود به عالم بالا را دارد، در باطن جان ما پيدا نشده تا بهوسيلة اعمال صالح به عالم بالا صعودکند و ما را از لذّت حلاوت انس با خدا کامروا گرداند.
بهعنوان نمونه،
ماه مبارک رمضان، از جانب خدا مقرّر شدهکه ما را مجهّز به جهاز ملکة تقوا و قلب سليم بسازدکه فرمودهاست:
يا أيُّهَا الَّذينَآمَنوا، کُتِبَ عَلَيکُمُ الصّيامکَما کُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِن قَبلِکُم، لَعَلَّکُم تَتَّقون؛
ايکسانيکه ايمان آوردهايد، روزه بر شما واجب شده به اينمنظورکه ملکة تقوا به دستآوريد!
تنها،گرسنه و تشنه ماندنِ يکماههکه براي انسانکمالي نيستکه خدا آنرا واجب کردهباشد.
آيا ميشود اينرا به دنياي علم عرضهکردکه يکي از وظايف ديني ما، ايناستکه سالي يک ماه، روزها بايدگرسنه و تشنه بمانيم؟
اگر از ما بپرسند:
آخر چرا؟ مگر انسان، نياز بهآب و غذا ندارد؟! تشنه وگرسنه نگهداشتن او چه فايدهاي دارد؟
در جواب ميگوييم:
خير؛ هدف، تنها گرسنه و تشنه ماندن نيست. بلکه اين، يک تمرين عملي يکماهه است براي تحصيل ملکة تقوا و نيروي پرهيز از محرّمات خدا که سالي يکبارآن تمرين عملي تکرار ميشود و با تکرارآن بر شدّت و قوّتآننيروي پرهيز از محرّمات افزوده ميگردد و حدّاقل، هر سال، يکي از رذائل خلقيّه، با روزة ماه رمضان، از جان يک مسلمان زدوده ميشود و سرانجام، در پايان عمرش، با جاني سراپا تقوا و قلب سليم، از دنيا بيرون ميرود و به عالم برزخ منتقل ميشود و صعود إلَي الله مينمايد
ولي يالَلاَسَفکه
ما همانطورکهگفته شد، در عبادات خود، داراي حال حضور نميباشيم و تنها اکتفا به ظواهر ميکنيم و لذا بعد از چهل پنجاه سالکه هرسال روزهگرفتهايم، نه در خود ملکة تقوا ميبينيم و نه قلب سليمي بهدست آوردهايم!
و حالآنکه
هر سالکه ماه مبارک رمضان فرا ميرسد، اينآية صيام و تقوا را مکرّر در مجالس خود ميخوانيم و ميشنويمکه:
يا أيُّهَا الَّذينَآمَنوا، کُتِبَ عَلَيکُمُ الصّيامکَما کُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون.
و چنان با بيتفاوتي ازکنارش ميگذريمکهگويي اصلاً اينآيه ارتباطي به ما ندارد و منظورآيهگروه ديگري غير ما هستند وآية شريفه با آنها سخن ميگويد و تحصيل ملکة تقوا را ازآنها ميطلبد!!
حاصل اينکه
اينحقيقت از لسان قرآنکريم باورمان بشودکه:
داشتن ملکة تقوا، شرط مسلّم براي مقبوليّت اعمال عبادي در نزد پروردگار است
که فرمودهاست:
إنَّما يَتَقَبَّلُ الله مِنَ المُتَّقين؛
با کلمة إنَّما که نشان حتميّت مطلب است، اعلام ميفرمايدکه:
تنها، اعمال تقواپيشگان استکه مقبول درگاه خدا قرار ميگيرد.
و اعمال انسانهاي غير متّقي، صلاحيّت ارتقا به عالم قرب الهي ندارد و بيتقوايي و بيپروايي در امر گناه و معصيت، تمام اعمال عبادي را بياثر ميسازد!
تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۳۹۳
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.