همسران جوان بدانند

همسرداری
با سلام و عرض ادب خدمت همهی دوستان،
در بحثهايگذشته، پيرامونآية 32 سورة اِسراء:
«وَ لاتَقرَبُوا الزِّني، إنَّهُكانَ فاحِشَهً وَ ساءَ سَبيلا»؛
«و به زنا نزديك نشويد، چهآنکهآن،کاري بسيار زشت و راه بسيار بدي است».
گفته شدكه:
جملهاي از اينآيهکه لازم است دقيقاً مورد توجّه قرارگيرد، همينجملة: «وَ لاتَقرَبُوا» استکه نفرموده: لاتَزنوا، يعني زنا نكنيد، بلکه فرمودهاست: «وَ لاتَقرَبُوا الزِّني». يعني، «به زنا نزديك نشويد».
معلوم ميشودکه: يکسلسلهکارهايي هست که اگر انجام پذيرد، سبب ميشودآدمي بهگناه نزديکگردد.
و متأسّفانه اينسنخ از عوامل مُقَرِّب به زنا، در محيط زندگي ما، چه بسيار راه يافتهاست.
و قطعاً يكي ازآنها، موضوع بيهمسري و ازدواجهاي ديرهنگام و پر از تشريفات توأم با هزينههاي طاقتفرساست.
حال،
آنگاه، اكثر ازدواجها هم، روي هوا و هوس و بدون رعايت شرايط ديني انجام ميشود و قهراً دوام پيدا نميكند؛ امروز عقد، و سه ماه ديگر سخن از طلاق به ميان ميآيد و خانوادهها بيسر و سامان ميگردند و مَحَبَّتها تبديل به بغض و عداوت ميشود.
در صورتيكه
قرآنكريم، ازدواج را شربتآرامشبخش به قلب زن و شوهر و خانواده را كانون مودّت و رحمت تعبير فرمودهاستكه:
وَ مِنآياتِه: أن خَلَقَ لَكُم مِن أنفُسِكُم أزواجاً لِتَسكُنوا إلَيها، وَ جَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّهً وَ رَحمَه؛
از جمله نشانههاي حكمت و رحمت خدا، اينكه: از جنس خود شما انسانها، همسراني براي شما آفريدهكه دركنارآنها آرامش خاطر بيابيد و بين شما، رابطة مَوَدَّت و رحمت قرار دادهاست.
يعني،
زن بايدآرامبخش قلب مرد باشد، و مرد هم،آرامشبخش قلب زن.
و درآية ديگر فرمودهاست:
هُنَّ لِباسٌ لَكُم وَ أنتُم لِباسٌ لَهُنّ؛
در عالمآفرينش، زنان، لباس شما مردان، و شما مردان نيز، لباس زنان هستيد.
و لباس، هم عيبآدمي را ميپوشاند، و هم ماية زينت او ميباشد.
و لذا زن و شوهر، بايد عيبهاي يكديگر را بپوشانند و در ميان مردم، ماية زينت و عزّتبخشي به يكديگر باشند.
و لذا خداوند حكيم، همانروزكه مرد را آفريده، زن را هم، دركنار اوآفريدهاست.
آدم و حوّا، پدربزرگ و مادربزرگ ما آدميان، همانروز اوّل خلقت، دركنار همآفريده شدهاند و خدا فرمودهاست:
يا آدَم اُسكُن أنتَ وَ زَوجُكَ الجنّه؛
ايآدم، تو با همسرت، در بهشت مسكن بگير.
زن استكه خانه را گلستان ميكند، و خانة بيزن،كمتر از قبرستان نيست.
امّا كدام زن؟
روشن استكه: همانزنكه خدا فرمودهاست: مؤدّب بهآداب اسلامي و متخلّق به اخلاق قرآني شدهباشد، نه زنهاي اروپايي وآمريكايي، و نه برخي از زنان ايرانيِ بدتر از زنان اروپايي وآمريكايي!!
غزالي، دركتاب اَلنّكاح، قصّهاي نقلكردهكه البتّه، الهامگرفته از قرآن است وآموزندگي نيز دارد.
او ميگويد:
يكي از بزرگان، بهنام اسماءِبنِخارجة فرازي، وقتي خواست دختر خود را به خانة شوهر بفرستد، تحت عنوان نصيحت پدرانه، به اوگفت: دخترم، از خانهاي بيرون ميرويكه سالها، درآن زندگيكرده و مأنوس بودهاي؛ و به خانهاي وارد ميشوي كه تا به حال، با آنآشنا نبودهاي؛ و با كسي همنشين خواهي شدكه تاكنون، اطّلاعكامل از اخلاقش نداشتهاي؛ اينچند نصيحت را از من بپذير و بهكار بند تا خوشبخت و سعادتمند شوي:
فَكوني لَهُ أرضاً يَكُن لَكِ سَماءً وَكوني لَهُ مِهاداً يَكُن لَكِ عِمادا، وَكوني لَهُ أمَهً يَكُن لَكِ عَبدا، وَ احفَظي أنفَهُ وَ سَمعَهُ وَ عَينَه، لايَشُمُّ مِنكِ إلاّ طيبا وَ لايَسمَعُ إلاّ حُسنا وَ لايَنظُرُ إلاّ جَميلا؛
تو از لِحاظ ادب و تواضع براي او مانند زمين باش تا او نيز براي توآسمان باشد و سايه بر سرت بيفكند و باران عطوفت و مهرباني بر تو بريزد،
تو براي اوآسايشبخش باش تا او هم، حامي و پشتيبان تو باشد،
توكنيز او باش تا او هم، نوكر تو باشد
و سعيكن تا بيني و چشم وگوش شوهرت را براي خودت نگهداريكه
بيني او از تو نبويد جز بوي خوش
وگوش او از تو نشنود، مگر حرف نرم و مؤدّب و مهرآميز،
و چشم او، از تو نبيند، مگرآراستگي و نظافت و پاكيزگي.
و مسلّماً وقتي چشم وگوش و بيني شوهر، از ناحية زنش تأمين شد، ديگر، تمايلي به ديگران نخواهد داشت و مهر و مَحَبَّتش، در انحصار زنش خواهد بود و زندگي توأم با نشاط و طراوت، درآنخانه تحقّق خواهد يافت.
امّا وقتي بنا شد زن از نظر جلب عواطف شوهر، لاقيد و لااُبالي باشد و هرگز به خود نرسد و با شلختگي و وارفتگي پيش شوهر ظاهر شود و همهچيزش را براي مجالس عروسي و مهماني بگذارد، قهراً تمايلات شوهركه از ناحية زن اشباع نشد، به ديگران معطوف خواهدگشت و اساس خانواده، به هم خواهد ريخت.
البتّه،
اينمسألة خودآرايي براي همسر، مختصّ به زن نيست،
بلكه
از نظر دين، وظيفة شوهر نيز هميناستكه:آرايش مناسب با شأن خود را آنطوركه مناسب مرد است، براي زنش حفظ كند.
اگرچه اينحرف، در مذاق بعضي از ما مردان، شايد تلخ و ناپسندآيدكه: يعني چه شوهر خود را براي زنش بيارايد؟
ولي در مذاق دين، بسيار پسنديده و مطبوع است و ما محتاج سوغاتي اروپارفتگان نيستيمكه اينمطالب را از تمدّن اروپايي، براي ما سوغات بياورند،
بلكه پيشوايان ديني ما، به تمام جزئيّات مطلب توجّه داشته و دستورات لازم را براي تأمين سعادت زندگي ما دادهاند.
منتها، ما، يا بيخبر بودهايم، و يا نخواستهايمآنها را بهكار ببنديم
اينروايت را مرحوم فيض(ره)، در جلد سوم وافي، ازكافي نقل ميكندكه: حسنبنجهم ميگويد: امام أبوالحسنِ الكاظم(ع) را ديدمكه شايد مقصود از أبُوالحسن، امام رضا(ع) باشد. ديدمآنحضرت(ع) خَضابكرده و محاسن خود را رنگ و حنا بستهاست. با تعجّبگفتم: قربانت شوم، رنگ و حنا بستهاي! مثل اينكه به مذاقآنمرد نيز، مثل ما، ناپسند آمدهبودكه مثلاً:آرايش،كار شما نيست!
امام(ع) در جواب او فرمود:
نَعَم، إنَّ التَّهيِئَه مِمّا يَزيدُ في عِفَّهِ النِّساء، وَ لَقَد تَرَكَ النِّساءُ اَلعِفَّهَ بِتَركِ أزواجِهِنَّ اَلتَّهيِئَه؛
بله،آرايش شوهر، باعث حفظ عفّت زن ميشود، چه بسا، زنانيكه از مسير عفّت منحرف شدند، براي اينكه شوهرانشان به خود نرسيده وآرايش خود را نسبت به زنانشان حفظ نكردند و در نتيجه، زنانشان به ديگران متمايلگشتند.
بعد فرمود:
أ يَسُرُّكَ أن تَراها عَلي ما تَراكَ عَلَيه إذا كُنتَ عَلي غَيرِ تَهيِئَه؛
آيا تو دوست داري زنت پيش تو با موهاي ژوليده و قيافهاي نامرتّب و لباسيكثيف ظاهر شود؟
گفتم: خير.
فرمود:
فَهُوَ ذاك؛
آن، هميناست.
يعني، زن هم مايل نيست شوهرش را به اينوضع ببيند.
بعد فرمود:
مِن أخلاقِ الأنبِياء اَلتَّنَظُّف وَ التَّطَيُّب وَ حَلقُ الشَّعر؛
از اخلاق پيامبران است خود را پاكيزه نگهداشتن، و خود را خوشبو ساختن، و موهاي زيادي بدن را از بين بردن.
تاریخ انتشار : ۳ فروردین ۱۳۹۴
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.