مصونيّت قرآن از تحريف
مصونيّت قرآن از تحريف
پيرامونآية 91 سورة نساء:
«أ فَلايَتَدَبَّرونَ القُرآن؟ وَ لَوكانَ مِن عِندِ غَيرِ الله، لَوَجَدوا فيهِ اختِلافاً كَثيرا»؛
«آيا در قرآن نميانديشند؟که اگر از طرف غيرخدا بود، حتماً اختلافات فراواني درآن مييافتند».
گفته شدكه:
عِلاوه بر جهات و موجبات عاديكه بهحكم عقل، «مصونيّت» قرآن را از «تحريف»، ايجاب مينمايد، در خود قرآن نيز، دليل روشن بر «مصونيّت» اينكتاب عزيز از هرگونه خلل، موجود است.
و دوآية:
«وَ إنَّهُ لَكِتابٌ عَزيز لايَأتيهِ الباطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ لا مِن خَلفِه تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميد»
و
«إنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكر وَ إنّا لَهُ لَحافِظون»
بهعنوان دليل، ارائهگرديد.
حال،
به شهادت تاريخ قطعي اسلام،
از اوّل بعثت پيغمبر اكرم(ص) و نزول نخستينآيههاي قرآن، مبارزات پيگير و دامنهدار دشمنان حق، براي نابودي قرآن و خاموش ساختن نور اسلام،آغازگرديد.
مشركين قريش و سپس يهود و نصارا و سرانجام منافقين، يعني دشمنان خطرناك داخلي وگرگهاي در لباس چوپان، جملگي، دست در دست هم داده، و به ريشهكن نمودن قرآن پرداختند.
و چنانكه ميدانيم،
بعد از عثمان و انقضاي دوران بسياركوتاه امامت امام اميرالمؤمنين(ع)، زمام حكومت اسلامي به دست سرسختترين دشمنان قرآن افتاد.
بنياميّه،آندودمانكثيفِ سراسر رذالت و ناپاكيكه در رأسآنها، معاويه، شيطان مجسّم، و يزيد رِجسِ نجس واقع شدهبود، قريب نود سال، دركوبيدن قرآن، و هدم اساس اسلام، تا آنجا كه ميتوانستند، اِعمال نيرو نمودند.
و بعد ازآنشجرة خبيثه، نوبت به بنيعبّاس رسيد وآنان نيز، از بنياميّه، دستكمي در اينباب نداشتند، و در حدود پانصد سال، براي درهم شكستن قدرت قرآن و عترت پيغمبر اكرم(ص)، بهتمام قوا،كوشيدند.
و همچنين،
در هر زمان، نيروهاي مخالف دين، به طرقگوناگون، حمله به قرآنآورده و همچون سَحَرة فرعون، به جنگ عصاي موسي رفتهاند.
ولي چنانكه ميبينيم،
آننيروهاي ضدّ و مخالف، بدون استثنا، همه، درهم شكسته و نابودگشتهاند، در حالتيكهكوچكترين نقص و خَلل، در پيكر قرآن، بهوجود نيامدهاست.
و حتّي
آنهمه قدرتهاي عظيم جهان، نتوانستهاند دست تعدّي بهسوي يك جمله و يك حرف از قرآن، درازكرده وآن را تحريف يا از بين ببرند!
در صورتيكه
بهطور قطع و مسلّم، معاويه و دنبالهروهاي او، تمام همّشان، اين بودكه قرآن را بهطوركلّي، از ميان بردارند، و ريشة سيادت و عظَمت پيغمبر اكرم(ص) را بزنند.
پس، بايد ديد
چه قدرتي پشتيبان اينكتاب بوده و هستكه در طول چهارده قرن روزگارهاي پرماجَرا، با تمامآن طوفانهاي مُدهِش و انقلابات بنيانكن، و پيدايش مذاهب و فِرَقگوناگون در جامعة اسلامي، و تسلّط دشمنان خونخوار بيباك، و بهوجود آوردن دورانهاي سراسر فشار و تضييق و خفقان، چنان از دستبرد تغيير و تحريف و تصرّف مصون و محفوظ ماندهاستكه يك جمله، بلكه يك حرفش، دگرگون نگرديده و تحريف نشدهاست؟!
آري؛
آنقدرت، همانقدرت لَميَزَل و لايَزال الهي استكه ميفرمايد:
«إنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكر وَ إنّا لَهُ لَحافِظون»؛
«وَ إنَّهُ لَكِتابٌ عَزيز، لايَأتيهِ الباطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ لا مِن خَلفِه تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميد».
صَدَقَ اللهُ العَلِيُّ العَظيم،
وَ نَحنُ عَلي ذلِكَ مِنَ الشّاهِدينَ وَ الشّاكِرين.
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۱
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.