زن در قرآن
زن در قرآن
آية 97 سورة نحل ميفرمايد: «مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَكَرٍ أو اُنثي، وَ هُوَ مُؤمِن، فَلَنُحيِيَنَّهُ حَياهً طَيِّبَه، وَ لَنَجزِيَنَّهُم أجرَ هُم بِأحسَنِ ما كانوا يَعمَلون»؛ «هركس، عمل صالحي انجام دهد، در حاليكه مؤمن باشد، چه مرد باشد و چه زن، به او زندگي خوشي ميبخشيم و پاداشآنها را مناسب با بهترين اعمالشان خواهيم داد!»
همانطوركه ميبينيم، اينآيه، تنهاملاك پاداشهاي دنيوي و اخروي را ايمان مولّد عمل، و عمل مولود ايمان معرّفي ميفرمايد، نه چيز ديگر. حتّي صريحاً اختلاف جنسيّت را به هيچوجه، دخيل در سعادت و شقاوت انسان نميداند.
از ديدگاه قرآنكريم، مرد و زن، در تمام مقامات معنوي و در مسير تقرّب به خدا، همدوش و دركنار هم حركت ميكنند. حتّي در مكتب علمي و عملي اسلام، اَحياناً زناني گوي سبقت را از مردان نيز ربودهاند. دانشمندان فراواني در علوم و فنونگوناگون، در ميان زنان پيدا ميشدند، بهطوريكهكتابي در پنج جلد، شرح حال جمعكثيري از زنان دانشمند اسلامي را آوردهاست. بهعنوان نمونه،آمنه بيگُم، دختر مرحوم علاّمه محمّدتقي مجلسي، خواهر مرحوم علاّمه محمّدباقر مجلسي، صاحب بحارُالأنوار، زوجة مرحوم ملاّ صالح مازندراني،آنچنان، داراي مقام علمي بودهكهگاهي، همسرش با آنكه عالم بزرگواري بوده، در حلّ مشكلات علمياش، ازآن بانوي بزرگوار استمداد ميكردهاست.
حاصل اينكه زن، در دين مقدّس اسلام، از حيث تحصيلكمالات معنوي، همدوش با مرد است. ولي درعينحال، براي حفظ نظام زندگي خانوادگي و اجتماعي، داراي حدود و مقرّراتي جدا از مرد است.
از باب مثال، زن، اگر در تحصيل مراتب علمي، به رتبة اجتهاد هم رسيدهباشد، نميتواند مقام مرجعيّت فقهي را عهدهدارگردد تا فتوا به دست مردم بدهد و ديگران، حتّي زنان، از او تقليدكنند. و همچنين، نميتواند عهدهدار مقام قضاوت باشد.كه در شرع مقدّس، شرط مرجعيّت تقليد و قضاوت، مرد بودن است و اين، ابداً تحقير مرتبة زن نيست.
حضرت مريم، مادر حضرت مسيح(ع)، از ديدگاه قرآن، در رديف انبيا قرارگرفته. يعني، همانطوركه فرشتگان خدا بر انبيا نازل ميشدند، برآنبانوي باعظمت نيز نازل ميشدند و خدا دربارهاش فرموده: ما، مريم و پسرش را آيتي براي جهانيان قرار داديم. ولي درعينحال،آنبانوي بارفعت، با داشتن اينعظَمت، داراي مقام نبوّت و پيامبري نبودهاست.
و حتّي بالاتر از او، حضرت صدّيقةكُبري، فاطمة زهرا(س)كه برحسَبآيات و روايات فراوان، برتر از تمام انبيا و ائمّه(ع)، بهاستثناي پدر و همسر بزرگوارش بودهكه فرمودهاند: نبوّت انبياي پيشين، متوقّف بر معرفتآنآيتكبراي الهي بودهاست، ولي مَعَالوَصف،آن حضرت(س) داراي مقام نبوّت و امامت نبودهاست!
اين، حدود و مقرّراتي استكه خالق و شارع حكيم، براساس حكمتها و مصالحيكه خود ميداند و بس، وضع فرمودهاست و صلاح و سعادت جامعة بشري، در رعايت و حفظ آنحدود است.
و از جملة آنحدود، فاصلهگرفتن زن از مرد است و پوششكاملداشتن او، در مواقعي كه ضرورت اقتضا ميكند كه زن، در ميان مردان ظاهر شود. و بهطورحتم، اينبيپرواييكه اكنون، ميان زنان و مردان مسلمان ما هست، از لحاظ اختلاط و وضع پوشش و نگاههايآزاد، برخلاف احكام صريح اسلام و قرآن است.
ما نميدانيم؛ آيا جوانان ما همه، يوسُفند و دختران ما همه، مريمند تا همه، در نهايت درجة پاكي و طهارت باشند و كوچكترينلغزشي ازآنها ممكن نباشدكه صادر شود؟ مسلماً اينگونهكه نيستند!
يا شايد هم، نه جوانان، مَردند و نه زنان، زنند و اصلاً جذب و انجذاب جنسي در ميانشان نيست! پس، همه، ناقص و بيمارند! مسلّم ميدانيمكه اينچنين هم نيستند. پس، وقتي مردان واقعاً مردند و زنان واقعاً زنند و بهاقتضاي طبيعت خداداديشان،كشش و جذبة جنسي در ميانشان برقرار است، بنابراين، براي حفظ نظام پاك زندگي، رعايت حدود الهي لازم استكه قرآن ميفرمايد: اي پيامبر، قُل لِلمُؤمِنين: يَغُضّوا مِن أبصارِهِم وَ يَحفَظوا فُروجَهُم...وَ قُل لِلمُؤمِنات: يَغضُضنَ مِن أبصارِهِنَّ وَ يَحفَظنَ فُروجَهُن؛ به مردان باايمان بگو: ديدگان خود را فرو خوابانند و دامنهاي خود را حفظكنند...و به زنان باايمان بگو: ديدگان خود را فرو خوابانند و دامنهاي خود را حفظكنند.
ملاحظه ميفرماييدآية شريفه، رابطة بسيار نزديكي بين نگاه و دامن نشان ميدهد! پاكي و ناپاكي دامن را مُنبَعث از پاكي و ناپاكي چشم ميداند و ميفهماندكه چشم ناپاك، دامن ناپاك بهوجود ميآورَد. دامن ناپاكِ افراد ناپاك هم، محيط زندگيِ ناپاك را سبب شده و به همهجا رنگ فساد ميزنند و زندگي مادّي و معنوي مردم را بهآلودگي و ناپاكي ميكشانند. اين، دستور قرآن استكه زنها از مردها حريم بگيرند و اينچنين، بيپروا در ارتباط با هم نباشند!
و عجيب از متصدّيان امور استكه چگونه غريزة جنسي را كه تندترينِ غرائز در وجود انسان و همچونشعلة سوزان است، ازكنارش بهسادگي ميگذرند! در محيطيكه جوانها نسبت به زن در حال التهابند و شرايط ازدواج براي اكثرشان فراهم نيست و سالبهسال هم موانع را سنگينتر ميكنند،آنوقت، در مراكز عمومي، دختر و پسر را كنار هم يا رو در روي هم مينشانند و بعد ميگويند: نه، جوانهاي ما همه خوبند و پاكند و مؤمنند و دست از پا خطا نميكنند! اي عجب!
مُلحدگرسنه و خانة خالي پُر نان عقل باور نكندكز رمضان انديشد
آيا هيچ نميترسندكه از اينبيپرواييها و از اينبياعتنابودن به فرامين الهي،آتشي برخيزدكه نهتنهامسجد و محراب و منبر و خانه وكاشانة ملت را، بلكه اساس ملّيّت و قوميّت را بسوزاند و يكباره، همهچيز ما را در معدة ديگران بپوساند.
روزيآگه شوي از حال دلم اي صيّاد كه بهكنج قفسم نيست بهجز مُشتِ پري
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردین ۱۳۹۲
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.