راز تعدّد اديان
راز تعدّد اديان
تمامي پنج آية 46 تا 50 سورة مائده از صفحة 116، به موقعيّت دوكتابآسماني انجيل و قرآن اشاره دارند.
از ميان اينآيات، ميانة سومينآية اينصفحه، ميفرمايد: «ما براي هرکدام از شما،آيين و طريقة روشني قرار داديم».
«و خداوند اگر ميخواست، ميتوانست همة مردم را امّت واحدي قرار دهد و همه را پيرو يکآيين سازد، ولي اين با قانون تکامل تدريجي و سير مراحل مختلف تربيتي سازگار نبود».
يکي از تعاليمآسماني پيامبر(ص) اين بودهاستکه: اديان انبياي پيشين نسخ شده و از اين به بعد، تنها، قرآن استکه سنديّتآسماني دارد و بايد حاکم بر زندگي بشر باشد. و لذا يکي از بهانههاييکه مشرکان براي قبول نکردنگفتار پيامبر اکرم(ص) مطرح ميکردند، اين بودکه خطاب به پيامبر(ص) ميگفتند: توکه ميگويي: من پيامآور خدا هستم،آيا مگر پيامبران پيش از تو نيز، پيامآوران خدا نبودند؟ پس، چرا ميگويي: اديان انبياي پيشين نسخ شدهاست و امروز، تنها قرآن استکه سنديّتآسماني دارد و بايد حاکم بر زندگي بشر باشد؟ مگر قانون خدا هم تغييرپذير است؟
البتّه، اينشبهه، مخصوصآنزمان نبوده و اکنون نيز، ممکن است در بعضي اذهان به نظر برسد.که پاسخ اينشبهه را آية 48 چنين ميفرمايدکه «لِکُلٍّ جَعَلنا مِنکُم شِرعَهً وَ مِنهاجا»؛ «ما براي هرکدام از شما آيين و طريقة روشني قرار داديم».
توضيح اينکه: حضرت خالق عدل حکيم، مخلوق خودش، انسان را خوب ميشناسد و ميداندکه در هر زماني چه نيازهايي دارد و چه قانوني درآنزمان، رافع نيازهاي او خواهد بود. تا زمان معيّني، بايد قانون زندگياش در حال تبديل و تغيير باشد. تا وقتيکه به حدّ رشد و بلوغ عقلي رسيد،آنگونهکه ميتواند يک قانون جامعکامل، از خالقش بگيرد و تا آخِرينروز عمر دنيوياش، با آن زندگيکند و نياز به تبديل و تغيير قانون پيدا نکند. تشخيص اينحقيقت، تنها مربوط به خالق انسان است و بس! از باب تقريب به اذهان، ميتوان تکامل جامعة بشري را در پذيرش اديانآسماني، به تکامل يک فرد انسان در پذيرش مراحل تعليم و تربيت تشبيهکرد. زيرا يککودک در خردسالي الفبا و مقدّمات را فرا ميگيرد و به مرور ايّام رو به ترقّي و تعالي ميگذارد و هر چه سطح فکرش بالا ميرود، احتياج به معلّم ديگر و درسهاي عاليتر پيدا ميکند. اينکودک اوّلينمرحلة تربيتش،آغوش مادر، و غذايش شير، وکارشگريه است تا قدم بهکودکستان ميگذارد.
آنجا، برنامه،کاملتر ميشود و قانون دوران شيرخوارگي نسخ ميگردد. در دبستان و دبيرستان، باز قوانيني وسيعتر و برنامههايي مهمتر و عاليتر ميگيرد و تحت تربيت استادانيکاملتر واقع ميشود. و سرانجام، در رشتة تخصّصيِ فنّي از فنون ادارة زندگي، وارد شده و با گواهينامة فارغالتّحصيلي از دانشسراي عالي بيرون ميآيد و از باب مَثَل، طبيب ميشود. او ديگر، تا آخر عمرش طبيب است و هيچکدام از تحوّلات شؤون زندگياش، سبب تغيير رشته نميگردد.
جامعة بشري نيز، ابتدا، در دامن پدر بزرگوارش،آدم ابوالبشر(ع)، تحت تربيت قرارگرفت و سپس، بهکودکستان نوح(ع) و دبستان و دبيرستان انبياي بعدي(ع) وارد شد و سرانجام، از دانشسراي عالي محمّدي(ص)، با گواهينامة فارغالتّحصيليِ قرآن بيرونآمد و مُسلِم به اسلام محمّدي(ص) شد. و تا آخرينروز عمرش نيز، متديّن به دين اسلام است و احتياج به دين جديدي نخواهد داشت؛ حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ إلي يَومِ القِيامَه، وَ حَرامُهُ حَرامٌ إلي يَومِ القِيامَه.
و همانگونهکه برنامههاي تعليم و تربيت درکودکستان و دبستان و دبيرستان، هر برنامة لاحِق، مکمّل برنامة سابق بودهاست نه باطلکنندة آن، در شرايعآسماني نيز، هر شريعت لاحق، مکمّل شريعت سابق بوده نه باطلکنندة آن!
نَسخ بهمعناي اِبطال نيست! بلکه بهمعناي اِخبار از انقضاي مدّت است. تورات و انجيل، در زمان خودشان نور وکتاب هدايت بودهاند و روي تشخيص و صلاحديد حضرت خالق حکيم، مدّت روشنگريشان به پايان رسيده و عالَم انسان، نياز به روشنگري عاليتر پيدا کرده و لذا قرآن نازل شدهاست. پس از نزول قرآن و تشريع شريعت ختميّه، عالم انسان به حدّي از بلوغ و رشد عقلي رسيدهکه ديگر نياز به تشريع شريعت جديد ندارد. بلکه در ميان امّت اسلامي،کساني هستند که از طريق الهام الهي، همانشريعت ختميّه را تبيينکرده و نيازمنديهاي بشر را از لحاظ معارف و احکام ديني تأمين مينمايند. وآنها، دوازده امام معصوم(ع) از اوصياي پيامبر خاتم(ص) هستند. البتّه، رشتة ارتباط هدايت بين خدا و عالم انسان، براي هميشه برقرار است و هيچگاه،آنرشته،گسستن ندارد. منتَها، تا دوران معيّني، از طريق نبوّت و تشريع شريعت تحقّق مييابد و پس از شريعت ختميّه، از طريق امامت و تبيين شريعت تجلّي ميکند و به عالم انسان نور ميبخشد. و لذا اينآية شريفه ميفرمايد: «لِکُلٍّ جَعَلنا مِنکُم شِرعَهً وَ مِنهاجا»؛ «ما براي هرکدام از شما،آيين و طريقة روشني قرار داديم».
در واقع، دين خدا در عالم انسان، يکي بيش نيست وآن،آيين اسلام و تسليم شدن انسان در مقابل فرمان خداست؛ إنَّ الدّين عِندَ الله اَلإسلام. منتها آندين واحد، در هر زمان برحسَب اختلاف مراتب فکري بشر در مسير تکامل، بهصورت کتاب و شريعت خاصّي متناسب با مقتضياتآنزمان، بهوسيلة يکي از پيامبران خدا(ع) به بشر عرضه شدهاست؛ «لِکُلٍّ جَعَلنا مِنکُم شِرعَهً وَ مِنهاجا»؛ «ما براي هرکدام از شما،آيين و طريقة روشني قرار داديم». تا زمينة نزولآخرينکتاب به وجودآمده و قرآنکريم، بهوسيلة آخرينپيامبر، حضرت محمّد مصطفي(ص) به عالم انسان اعطا شدهاست.
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۱
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.