دستگاهآتشنشاني
دستگاهآتشنشاني
در چهار آية پاياني جزء دوم از صفحة 41 ، ادامة داستان عبرتانگيز طالوتآمدهاست.
پس ازآنكه طالوت، زمامكشور را به دستگرفت، در مدّتيكوتاه، لياقت خود را در ادارة امور مملكت، به اثبات رسانيد. سپس، بنياسرائيل را براي مبارزه با دشمن دعوتكرد. بهزودي، «جمعيّتي» بهظاهر زياد،گردآمدند و بهسوي دشمن «حركتكردند».
بر اثر راهپيمايي در برابرآفتاب، همگي تشنه شدند. «طالوت» براي اينكه بهفرمان خدا آنها را آزمايش و تصفيهكند، «فرمود:» بهزودي، در مسير خود، به رودخانهاي ميرسيد. «خداوند، بهوسيلة آن، شما را آزمايش ميكند.كسانيكه ازآن بنوشند و سيراب شوند، از من نيستند وآنها كه جز مقداركمي ننوشند، با من خواهند بود». همينكه چشمشان به رودخانه افتاد، خود را بهآن رسانده و «سيرابگشتند. تنها، عدّه معدودي بر سر پيمان باقي ماندند».
«طالوت» متوجّه شدكه لشگر او، از اكثريّتي بياراده و سستعهد و از اقلّيّتي باايمان تشكيل شدهاست. از اينرو، اكثريّت نافرمان را رها كرد و «با همانجمعِ اندكِ باايمان، ازآنرودخانهگذشت» و بهسوي ميدان جهاد، پيش رفت.
سپاهيان طالوت، ازكمبودن نفرات، به وحشت افتادند و به طالوت «گفتند: ما توانايي مقابله با اينسپاه قدرتمند را نداريم. امّا آنها كه ايمان راسخ به رستاخيز داشتند»، از زياديِ سپاه دشمن وكميِ عدّة خود نهراسيدند و به طالوت «گفتند:» ما، همهجا، با تو خواهيم بود. «چهبسا، جمعيّتهايكمكه به ارادة پروردگار، بر جمعيّتهاي زياد پيروز شدند و خداوند، با استقامتكنندگان است».
«طالوت، با آنعدّة كم، امّا مؤمن،آمادة كارزار شد. آنها از درگاه خدا درخواست شكيبايي و پيروزي نمودند».
«همينكهآتش جنگ شعلهور شد»، جالوتكه فرماندهي سپاه دشمن را برعهده داشت، از لشگرش بيرونآمد و در بين دو لشگر مبارز طلبيد. در اينميان، «داودِ پيامبر»كه درآنزمان نوجواني بيش نبود، واردكارزار شد. او با سنگاندازي كه در دست داشت، «يكي، دو سنگ،آنچنان، ماهرانه پرتابكردكه درست، بر پيشاني و سر جالوتكوبيدهشد و او كشته شد». با كشتهشدن جالوت، ترس عجيبي به سپاهيانش دست داد و سرانجام، در برابر لشگر طالوت فراركردند و بنياسرائيل پيروز شدند.
سپس،آية 251، در پايان اينداستان، يك قانونكلّي را نتيجهگيري ميكند وآن، اينكه:
«وَ لَولا دَفعُ اللهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعض، لَفَسَدَتِ الأرض»؛
«اگر خداوند، ستمگران را به وسيلة جمعي از افراد باايمان در هم نميكوبيد، فَساد، تمام زمين را فرا ميگرفت».
جالب اينكه پيرامون همينآية 251، امام صادق(ع) ميفرمايد:
بهخدا قسم، اينآيه، جز دربارة شما شيعيان نازل نشده و غير شما، مقصود خدا نبودهاست.
يعني،
سپر بلاي زمينيان، شما شيعيانيد. اگر شما نبوديد و دعاها و تضرّعهاي شما نبود و ضجّهها و شيونهاي عاشورا و اربعين شما نبود و فريادهاي ياعلي و ياحسين و يازهراي شما نبود، زمين يكباره رو به فساد و فنا رفتهبود. ولي دل و مغز شيعيان پاكدل و مجالس و محافليكه بهنام اهلبيت(ع) برپا ميشود و اشكهاييكه زير اينپرچم ريخته ميشود و فريادهاي ياحسينكه از عمق جانها كشيده ميشود، بياِغراق، نهتنها، براي اينمملكت، بلكه براي تمامكرة زمين، بهمنزلة دستگاه آتشنشاني استكهآبها ميپاشد وآتشها را خاموش ميكند. دست شيعيان و دامن اهلبيت رسولخدا(ع) نگهبان اين زمين است!
ما اميدواريم اِنشاءَالله، خداوند، به حرمت اهلبيت(ع) اينعواطف و احساسات بيشائبة ما شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) را قرين تحوّل عقلي و رشد فكري قرار دهد و ما را با ايمان و يقيني ثابت از ايندنيا ببرد و در برزخ و محشر نيز مشمول عناياتشان قرار دهد.
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۱
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.