تلاش درراه خدا یاغیر خدا !!

«وَ الَّذينَ جاهَدوا فينا، لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا».
خدا، در اينآية شريفه، وعدة قطعي ميدهدكه: «من شما را راهنمايي و روشنتان ميكنم».
تعبير سُبُلَنا نشان ميدهدكه ما راههاي متعدّد داريم. صراط مستقيم واحد است. امّا سُبُل متعدّد است. مثلاً شاهراهي از تهران به قم ميرود و مستقيم است، امّا از اطراف و روستاها هم راههايي به اينشاهراه متّصل ميشوند و از اينروستا وآن روستا سَبيل و راه ميآيد تا به صراط مستقيم ميرسند و در صراط مستقيم همه با هم رو بهسمت مقصد حركت ميكنند.
حال، هركسي، در هر رشتهكهكار ميكند، هم سبيل شيطان پيش پايش باز است، و هم سبيل رحمان.
يك تاجر، هم راه خدا پيش پايش باز است، و هم راه شيطان؛ ميتواند معاملة شرعيكندكه سَبيلُالله است، يا معاملة رَبَويكندكه سَبيلُالشّيطان است. اينتاجر، بايد راهش را بشناسد و بداند ازكدام راه برودكه «سُبُلَنا» باشد.
و «نا»؛ «ما»، يعني «آنكسكهكمال مطلق است و لايَتَناها»كه هر انساني فطرتاً در جستوجوي اوست و ميخواهد به ثروت لايَتَناها و قدرت لايَتَناها و حيات بيپايان برسد. حال ميفرمايد:آنكه دنبالش هستي، «ما» هستيم.
منتها، هركسي، راهي بهسوي «ما» دارد. يككشاورز، هم راه شيطان دارد، و هم راه رحمان. يا: يككارگر، يك راه شيطان دارد، و يك راه رحمان. يا يك منبري، يك راه شيطان دارد، و يك راه رحمان، و هر دو راه هست، امّا راهنمايي لازم استكه اشتباه نرويم؛ «لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا»؛ «من راه را نشان ميدهم».
هم «ل » تأكيد دارد، هم «ن» تأكيد، و هم با «صيغة مضارع»آمدهكه به اصطلاح، استمرار را نشان ميدهد و ميفرمايد: «من خوب روشن ميكنم شما را» و در هر رشتهايكه هستيد،آنراه را نشانتان ميدهمكه به صراط مستقيم منتهي بشود. منتها شرط دارد. شرطش چيست؟ «اَلَّذينَ جاهَدوا فينا»؛ «بهشرط جِهاد! اگر جهاد داشتيد» من قطعاً شما را روشن ميكنم.
حال، «جهاد» يعني چه؟ «جهاد»، منحصر به ميدان جنگ نيست، بلكه «ميدان جنگ»، يكي از مصاديق «جهاد» است.
«جهاد» يعني «كوشش، تلاش و فعّاليّت». شما در هر رشتهكه هستيد، فعّال باشيد وكاركنيد و بيكار نباشيد، امّا: «فينا». آننكتة اصلي اينجاستكه هركاريكه ميكنيد، اگر براي امتثال امر ما و جلب رضاي ما كاركنيد، مجاهد و تلاشگريد.
بنابراين، ببينيد انگيزة شما در اينكار و تلاش چيست؟آيا «براي خدا»كار ميكنيد، يا براي هواي نفس و پول و جاه؛ انگيزة شما چيست؟كه تمام مطلب اينجاست! وگرفتاري بشر هم، در همين«فينا»ست. وگرنه، «جاهَدوا» را همه دارند و همه، در حال «جهاد»اند. هيچكس بيكار نيست و همه در حال «كاركردن»اند. دنياي امروز، دنياي «جهاد» و «كار» و «علم و صنعت» است و در اينكه: «جهاد» هست، شكّي نيست. پس چه چيزيكم دارند؟آري؛ «فينا» را كم دارند.آيا همه براي خدا كار ميكنند؟! اگر «جهاد» «فينا» بود، همه روشن بودند و همهجا غرق در سعادت و صفا و خوشبختي و امنيّت بود و اصلاً جنگ و خونريزياي وجود نداشت.
چون «فينا» نيست و انگيزهاش غير«خدا»ست.
تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱۳۹۲
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.