امام کیست؟
نكتة قابل ذكر در اينجا اينكه:
ما نسبت به امامانمان(ع) جفاكاريم و اكثراً نهآنها را آنچنانكه بايد، ميشناسيم و نه از تعليماتشان،آنگونهكه لازم است،آگاهي داريم. و نه بر فرضآگاهي،آنچنانكه لازم است، تبعيّت ميكنيم!
ما،گويي امام را اينگونه شناختهايمكه:
موجودي است مقدّس و نوراني؛ قربان اسمش ميرويم و قبر شريفش را ميبوسيم و در ولادتش چراغاني ميكنيم و در ماتمش اشك ميريزيم و بعد،كنارش ميگذاريم!!
همانطوركه با قرآن نيز، اينچنين عمل ميكنيم!
آنرا يككتاب مقدّسآسماني ميدانيم؛ ميبوسيم و روي چشم ميگذاريم؛ پيش از عروس به حِجله ميبريم؛ مسافر را بههنگام خروج از منزل از زير ساية آن رد ميكنيم؛ موقع رفتن به خانة نو، پيش از اثاثآنرا ميبريم؛ روزي چندآيه از آنرا بهقصد ثواب بردن ميخوانيم و در مجالس ترحيم،آياتي ازآن را به ارواح مردگان اهدا مينماييم و بعد، بازكنارش ميگذاريم!
آيا هميناست معناي بهرهبرداري از قرآن و امام؟!
با آنكه امام بهكسيگفته ميشودكه: در راه بهسوي مقصدي پيش بيفتد و حركتكند و دنبالش، مردم نيز حركتكنند و پيش بروند.
در اينصورت استكه:
به او ميگويند: امام، و به مردم ميگويند: امّتآنامام.
وگرنه،
وقتي او جلو رفته و مردم، همچنان در جاي خود توقّفكرده يا در جا ميزنند و يا به عقب برگشتهاند،
در اينصورت،
نه او امام اينمردم محسوب ميشود و نه اينمردم، امّت او محسوب ميگردند.
آيا اين عقبماندگي شرمآور نيستكه:
جانوران صحرا و پرندگان هوا امام را در حدّ خود بشناسند و در برابرش خاضع شوند، امّا اين انسان پرادّعا، نه او را بشناسد و نه در برابرش خاضع شود؟!
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۱
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.