آيا اديسون به بهشت ميرود؟
آيا اديسون به بهشت ميرود؟
از آيات هشتگانة 11 تا 18 سورة ابراهيم از صفحة 257 ، هفتآية نخست،گفتوگويي است ميان پيامبران و بهانهجويان مخالفشان و اشاره به سرنوشت اينمخالفان لجوج. و امّا درآية پاياني اينصفحه، مَثَل بسيار رسايي براي اعمال افراد بيايمان بيانشدهكه بحث هفتآية گذشتهاش را در زمينة عاقبتكاركفّار، تكميل ميكند.
آية 18 ميفرمايد: «اعمالكافران، از هر قبيلكه باشند، مانند مُشتي خاكستر استكه در يك روز طوفاني، تندبادي برآن بوزد» و ذرّاتآن، به هر سو پراكندهشود،آنچنانكه هيچكس، توانايي جمعآوريآنرا نداشتهباشد. همينگونه است اعمالكافران، بهطوريكه «توانايي ندارند به چيزي از اعمال نيكشان دست يابند» و همگي بر باد ميرود و دستانشان خالي ميمانَد و «اين،گمگشتگي دور و درازي است».
درحقيقت، اينآيه، ما را به ايناصل از اصول قرآني توجّه ميدهدكه خداوند، به شخص عامل، نظر دارد، نه فقط به عمل. اگر عمل، هر چند هم بهظاهر، خوب باشد، از غير مؤمن صادر شود، بيارزش است! بنابراين، طبق اينآيه، عمل كافر، ارزش الهي ندارد، اگرچه در ميان مردم، بسيار بزرگ و باارزش شمردهشود.
ممكن است در اينجا، سؤالي در برخي از اذهان مطرح شودكهآيا اينهمه، انديشمندان و پژوهشگران علميكه ساليان دراز، زحمات طاقتفرساييكشيده و بر اثر تحقيقات وكاوشگريهاي پيگير خود توانستهاند دست به اكتشافات و اختراعات شگفتانگيز زده و در پرتو نيروي برق و بخار، موجبات رفاه زندگي بشر را فراهم بياورند يا با كشف ميكرب بيماريها و بهدستآوردن واكسنآنها، بسياري از بيماريها را ريشهكنكرده و سلامتآدميان را تأمين نمايند،آيا اينها در عالَم پس از مرگ، از خوشبختي ابدي، محروم خواهندبود؟ چگونه ميتوان باوركردكه ايندانشمندانكه چهرة زندگي بشر را روشن و زيبا ساخته و ميليونها انسان را از خطر مرگ، رهايي بخشيدهاند، همه، روي بهشت خدا را نبينند و به قعر جهنّم فرستادهشوند، ولي افراديكه در عمرشان، هيچكار چشمگيري در راه خدمت به انسانها انجام ندادهاند، جايشان در دل بهشت باشد؟
در پاسخ، بايدگفت: اوّلاً:كفر و ايمانكه ملاك جهنّمي و بهشتيشدن است، هرچند ظهور و بروز خارجي دارد، امّا امري قلبي است. بنابراين، ما نميدانيمآياآنها در باطن،كافر بودهاند يا موحّد؟ لذا حقّ قضاوت دربارة حالات دروني اشخاص نداريم وكسي هم جز خدا از حالات دروني و افكار اشخاص،آگاه نميباشد. چهبسا، شخصي، در ميانكفّار زندگي ميكند، امّا قلباً مؤمن است و چهبسا،آدمي، در ميان مؤمنان زندگي ميكند، امّا قلباً كافر است و چهبسا، انساني، اوّلكارش، مؤمن بوده وآخِر،كافر مرده و ديگري، ابتدا كافر بوده و عاقبت، مؤمن از دنيا رفتهاست. ما، تنها، دربارة اشخاصيكه از جانب رسول خدا و ائمّة اطهار(ع)كفر و جهنّميبودنشان اظهار شده، اعتقاد بهكفرشان داريم و پيوسته، لعنتشان ميكنيم و افزايش بر عذابشان را از خداوند شديدالعقاب ميخواهيم. امّا دربارة غيرآنان، فقط، ميتوان بهطور كلّيگفتكه از نظر قرآن، اعمالكافران، نزد خدا، ارزش معنوي ندارد.
و امّا سرانجامكافرانيكه از جانب رسول خدا و امامان(ع)كفر و جهنّميبودنشان اظهار نشده:آنچه بهطور اجمال، از آيات قرآن و روايات امامان(ع) استفاده ميشود، ايناستكه ما سه نوعكافر داريم:
گروهي،كافر منكِرند. يعني،كسيكه پس از تفكّر و تحقيق، علم پيداكردهكه عالم، مبدأ و معاد دارد و وحي و دين و نبوّت، دركار است، ولي بههردليلي، تن زير بار همانحقّيكه فهميده، نميدهد و بهآن، ايمان نميآورَد. چون مسألة علم و يقين، غير از مسألة اعتقاد و ايمان است. و لذا ممكن استكسي، از طريق دليلهاي روشن، علم به حق پيداكند، امّا از روي لجاج، دشمني، تعصّب و دلباختگي به هواهاي نفساني، ايمان بهآن نياوَرد.
گروهي همكافر مقصّر هستند. يعني، اينكه فهميدهاندكه در دنيا، سخن از خدا و دين و وحي و نبوّت و روز حساب و جزاي پس از مرگ، بهميان هست و مكتبهايي بهنام مكتبهاي انبيا و اديانآسماني وجود دارد و بهحكم عقل، موظّف به تحقيق و تفكّر در صحّت و سُقمآنمطالب ميباشند، ولي باكمال بياعتنايي، ازكنارآنها گذشته و طبعاً بهحال كفر، مانده و مردهاند.
گروه ديگري هم هستندكه نه منكر مبدأ و معادند و نهكافر مقصّر، بلكهكافر قاصر هستند. يعني، قصور در فهم و ادراك دارند و توانايي درك حقايق را ندارند يا درجايي زندگي ميكنندكه اصلاً سخني از معارف ديني بهگوششان نخورده، يا بهگوششان خورده، ولي دسترسي به مراكز علمي و تحقيقات ديني از نوشتهها وگفتارها ندارند.
دربارة دوگروه اوّل، يعنيكافران منكر و مقصّر، نظركلّي برگرفتة از قرآن و گفتار امامان(ع) جهنّميبودنآنان است.
ولي در موردگروه سوم، يعنيكافران قاصر، نه ميتوانگفت: بهشتياند و نه ميشودگفت: جهنّمي هستند، بلكه بايد گفت:كارشان واگذار به امر خداست و هرگونه خودش شايستة آنها ديد، عمل ميكند. امّا آنچه قطعي است، ايناست كه ملاك بهشتيشدن، ايمان و عمل صالح است.كافران، اعمال نيكشان، از هر قبيلكه باشد، در نظر خودشان و مردم، بزرگ و ارزشمند ديده ميشود. امّا بههنگام مرگ،آنهمه را هيچ و پوچ ميبينند و چيزي نمييابند!
فقط، دربارةكفّاريكه خدمات سودمندي براي بشر داشتهاند، از بعضي روايات، استفاده ميشودكهآنها اگرچه بهشتي نخواهندبود، امّا ممكن است اعمال نيكشان سبب تخفيف در عذابشانگردد.
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۱
نویسنده : مدیر سایت
تاکنون هیچ دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.